یه روز داشتیم از مدرسه بر می گشتیم رفتم پیش آقای تیموری تا ازش بخوام درو باز کنه تا ما رو پله ها بشینیم:
- سلام آقای تیموری تقبل الله میشه درو باز کنین ما بشینیم ( نکته :به مطلب قبلی توجه کنین)
- تقبل الله نه نمیشه سرده
- تقبل الله هوا به این خوبی
یهو برگشت سمتمو بلند با انگشت اشاره ای سمت من دراز شده گفت:
- this is girl
همه بچه ها زدن زیر خنده منم گفتم:
- جدی؟؟؟؟؟؟؟؟
به خودش اشاره زد و گفت:
- this is boy
- فک نمیکنین واسه زدن این حرف یکم دیره
- مرد چی میشه به انگلیسی؟
- فک نمیکنم مرد به کارتون بیاد شما باید دنبال خیلی خیلی پیر مرد باشین
- خب پیرمرد چی میشه
- میشه old man
نگینو صدا زد و گفت:
- نگین پیرمرد چی میشه این الان میخواد مسخره م کنه الکی میگه
- نه راس میگه میشه old man
- چی چی؟؟ اردن؟؟؟
بچه ها که دیگه ترکیده بودن منم نزدیک نیم ساعت داشتم Pronunciation تمرین می کردم با آقای تیموری
یه بار داشتیم از مدرسه بر میگشتیم و من و دوستم روی پله های اتوبوس نشسته بودیم ( بماند که هر کی ما رو دید بهمون گفت اونجا چیکار میکنیم )
وسطای راه یه شیخی رو دیدیم که داشت تو پیاده رو راه می رفت. درجا آقای تیموری صدام زد : صبااااا؟؟
- بله آقای تیموری؟؟
- شیخو دیدی؟؟
- بله. میخواستم بهش بگم تقبل الله که شما صدام کردین
و این جا بود که تلاش های آقای تیموری شروع شد:
- توقلا....تقلبلا....تلقا....
- نه آقای تیموری تقبل الله
- تقبلا
- نه تبقل الله
و صدای هماهنگ بچه ها: تبقل الله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- اه ه ه لال شدم تقبل الله
- تقبل الله
- آفرین درس شد دست بزنیننننننن